خشایار شاه داناتر از سلاطین پهلوی و اسلامی
ARK
بعد از جلوس بر تخت سلطنت، خشایارشاه دو مسئلە را مطرح نمود کە بشرح زیرند:
(١)
"بعد از جلوس اولین کارش آن شد که شورشی را که در مصر برپا شده بود فرو نشاند و در این کار نیز شدت عمل بی سابقه ای نشان داد. چنانکه هرودوت می گوید مصر ناچار شد یوغ سنگین تری را برگردن گیرد و خشایارشا برادر کوچک خویش هخامنش را در آنجا ساتراپ کرد و فرصت پیدا کرد تا به حل مسئلهء بابل بپردازد."یکی از خصلتهای قدیم امپراتوری تثبیت قدرت بود، اما حداقل بخشهای خراجگذار خویش را بە رسمی میشناخت و آنانرا بە مثابە یک دولت قبول داشت، ولو جزئی از امپراتوری خویش باشد.
(٢)
در کتیبەی خشایارشاه در کە در سنگ نبشته های گنج نامه بر روی کوه الوند در همدان و در کنار کتیبه داریوش برجامانده است - در کوه الوند در قسمت پائین کتیبه پدرش داریوش نوشتە شدە است :
"خدای بزرگ است اهورا مزدبزرگترین خدایان است که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم شادی آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یگانه از میان شاهان بسیار، یگانه فرمانروا از میان فرمانروایان بیشمار. من خشایارشا، شاه بزرگ، شاهِ شاهان، شاهِ کشورهای دارای ملل بسیار، شاه این سرزمین بزرگِ دوردستِ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی."
در این کتیبە آوردە شدە است کە من شاهنشاه دارای ملل* بیشمار هستم.
این بدین معناست کە داریوش خود بر مسئلەی ملل و توابع تحت سلطەی امپراتوری بە شیوەای آگاه بود کە آنان و مسئلەی ملی شان را ارج مینهاد.
اما در دوران شکوفایی مدرن امپراتوری، یعنی بعد از ٢٠ قرن، پهلویها و اسلامیها هنوز نمیفهمند کە ایران کنونی همان تنوعات قبلی را با رشد بیشتر مسائل ملی داراست.
یعنی از زبان و فرهنگ گرفتە تا مرز و اتنیک، ایران یک امپراتوری کثیرالمللە است کە کوروش و داریوش و خشایارشاه نیز بر آن واقف بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر